5 ترس اصلی در کودکان

چرا کودکان احساس ترس می کنند؟

266

بچه ها درباره: احساس ترس صحبت می کنند

ما با احساس ترس به دنیا آمده ایم تا بتوانیم به چیزی که می تواند خطرناک باشد واکنش نشان دهیم. همه از چیزی می ترسند. این چیزی است که بیش از 1700 کودک وقتی از آنها در مورد ترس ها و چیزهای ترسناک پرسیدیم به ما گفتند.

بعضی ها تاریکی را دوست ندارند. برخی دیگر از کابوس ها و فیلم های ترسناک متنفرند و سپس کسانی هستند که می خواهند از سگ های پست، مارها و عنکبوت های خزنده خزنده فرار کنند.

۵ ترس برتر کودکان

ما به بچه ها لیستی از 14 چیز ترسناک دادیم و پرسیدیم کدام یک آنها را بیشتر می ترساند. در اینجا 5 پاسخ برتر از نظرسنجی ما آمده است:

  1. فیلم ها و برنامه های تلویزیونی ترسناک
  2. کابوس و رویاهای ترسناک
  3. رعد و برق، طوفان، و دیگر آب و هوای خشن
  4. جنگ و تروریسم
  5. صداهایی که در شب میشنوم

اما همه از چیزهای مشابه نمی ترسند. و چیزی که یک نفر را می ترساند نمی تواند برای شخص دیگری مهم باشد. بسیاری از بچه ها گفتند بزرگترین تر‌س آنها در لیست ما نیست.

راشل 11 ساله یکی از آنها بود. او بیشتر از چتر دریایی غول پیکری که در سواحل استرالیا زندگی می کند می تر‌سد. ریچل گفت: “من می خواهم از آنها غلبه کنم زیرا آنها از مردم بزرگتر هستند و نیش های بزرگی دارند که می توانند در 3 ثانیه یک نفر را بکشند.”

کیت، 9 ساله، آرزو می‌کند که کاش می‌توانست بر “کل مشکل کمردرد” خود غلبه کند. من هرگز وقتی می‌دانم می‌توانم این کار را انجام نمی‌دهم. می‌ترسم به خودم صدمه بزنم.

یک زن و شوهر از بچه ها گفتند که تشییع جنازه آنها را می ترساند. آتش بازی بچه های دیگر را تر‌ساند. به گفته چند کودک، حتی رفتن به تنهایی به یک حمام بزرگ – مانند حمام مدرسه یا مرکز خرید – می تواند تر‌سناک باشد.

برخی از بچه ها گفتند که مسائل مربوط به سلامتی می تواند تر‌سناک باشد. آنها می‌گفتند که علاوه بر تزریق واکسن، از بیرون انداختن، خیس کردن رختخواب یا چاق شدن می‌ترسیدند.

مورگان آرزو می کند که از سوار شدن بر ترن هوایی نترسد. چرا؟ “چون هی، من 9 ساله هستم و تمام خانواده من آنها را دوست دارند.” مورگان گفت و نه فقط این. بهترین دوستم کری گفت که من عجیب بودم که خیلی چیزهای سرگرم کننده را دوست نداشتم.

به هر حال ترس چیست؟

بچه‌ها وقتی می‌تر‌سند گریه می‌کنند، حتی اگر آن صدای بلندی که آنها را مبهوت می‌کند فقط یک برادر بزرگ‌تر باشد که به قابلمه‌ها و ماهیتابه‌ها در آشپزخانه می‌کوبد. کودک گریه می کند و مادر برای آرام کردن او به او کمک می کند تا دوباره احساس امنیت کند و خوب باشد.

اونجا بهتره! اکنون، با کمک مادر، کودک پس از احساس تر‌س، آرام شدن را تجربه کرده است (چیزی که هر فردی در طول بزرگ شدن باید آن را بیاموزد.) (عجب کار خوبی عزیزم!) بچه های بزرگتر آن صدای زمزمه بلند را می شنوند و می گویند: “بسیار مهم نیست. فقط برادرم دوباره سر و صدا می کند.”

واقعی در مقابل تظاهر

بهترین راه برای غلبه بر تر‌س، کسب اطلاعات بیشتر در مورد آن است. وقتی بچه ها بزرگتر می شوند، بیشتر می فهمند و شروع به دیدن تفاوت بین واقعی و تظاهر می کنند. بنابراین وقتی تخیل ویلیام او را به فکر جادوگران و گرگینه ها سوق می دهد، می تواند به خود بگوید: “یک دقیقه صبر کن. آنها فقط وانمود می کنند. لازم نیست نگران آنها باشم.”

در مورد تاریکی هم همینطور. تخیل یک بچه می تواند با خاموش شدن چراغ شروع به بازی کردن کند. زیر تختم چیه؟ آیا این یک سارق است که من می شنوم؟ با کمک والدین، بچه ها می توانند در تاریکی راحت تر شوند. استفاده از چراغ شب یا روشن کردن چراغ قوه زیر تخت برای اینکه بفهمید چیزی در آنجا وجود ندارد می تواند به مبارزه با این ترس کمک کند.

ممکن است بگویید، اما سارقان می توانند واقعی باشند، پس چه؟ درست است، اما با دانستن اینکه در قفل است و یکی از والدین در نزدیکی است، می توانید احساس امنیت بیشتری داشته باشید تا مراقب مشکلاتی باشید. به عبارت دیگر، خفه شو و کمی بخواب!

 

وقتی تر‌س ها مشکلی ندارند

تر‌س های دیگری که بچه ها دارند منطقی هستند و نیازی به غلبه ندارند. اگر از دوچرخه سواری در یک بزرگراه شلوغ می ترسید، همین الان! باید بترسی چون خطرناکه نیازی به غلبه بر چنین ترسی نیست، حتی اگر کسی جرات شما را داشته باشد. به جای آن یک مکان امن برای سوار شدن پیدا کنید.

همچنین برای راشل خوب است که از آن چتر دریایی بزرگ در استرالیا بترسد زیرا واقعاً خطرناک است. اما او مجبور نیست همیشه از آن بتر‌سد – یا حتی هر بار که شنا می کند. فقط در آبهای خاص اقیانوس زندگی می کند. بنابراین وقتی او در یکی از آنها شنا نمی کند، نگران چتر دریایی بزرگ نباشید.

و اشکالی ندارد که کیت در مورد انجام حرکت پشت سر کمی ترسیده باشد، زیرا ممکن است صدمه ببیند. اما کیت همچنین می‌تواند شرایط امن‌تری را برای امتحان کردن پشت سر خود ایجاد کند، مانند اینکه یک والدین یا مربی به او یاد دهند که چگونه این کار را انجام دهد و به او کمک کند این کار را انجام دهد. در نهایت، او احساس خواهد کرد که آماده است آن را به تنهایی امتحان کند.

نیک دوازده ساله می داند که برداشتن قدم های کوچک چگونه می تواند منجر به موفقیت شود. می ترسید جلوی مردم شیپور بزند. اما به مرور زمان در مقابل گروه های بزرگتر بازی می کرد. “اول، من فقط جلوی مادرم بازی کردم، بعد خانواده ام، بعد همکلاسی هایم، بعد تمام مدرسه!” او گفت.

گاهی اوقات بدترین چیز در مورد احساس ترس این است که نمی دانید چه کاری انجام دهید. در اینجا 3 روش برتری وجود دارد که کودکانی که به نظرسنجی ما پاسخ دادند سعی می کنند به خودشان کمک کنند احساس بهتری داشته باشند:

  • کاری انجام دهید، مانند بازی کردن در بیرون، گوش دادن به موسیقی یا تماشای تلویزیون.
  • با یک والدین صحبت کنید.
  • با یک دوست صحبت کنید.

صحبت کردن با یک دوست می تواند کمک کننده باشد، به خصوص اگر آن شخص حمایت کننده باشد. حدود نیمی از بچه‌هایی که در نظرسنجی ما شرکت کردند، گفتند که به خاطر ترس مورد تمسخر قرار گرفته‌اند. و حتی بیشتر – 75٪ – گفته اند که گاهی اوقات گفته اند که وقتی واقعاً می ترسیدند. پس طعنه ممنوع امروز دوستتان را تشویق کنید و شاید او فردا شما را تشویق کند!

در اینجا چند توصیه بسیار حمایتی که بچه ها برای بچه های دیگر داشتند آورده شده است:

اگر شب ها می تر‌سید، مونیک 10 ساله پیشنهاد می کند وقتی خوابتان می برد به رادیو گوش دهید. و ناروتو، همچنین 10 ساله، توصیه می کند چیزی را که از آن می تر‌سید بنویسید یا بکشید و سپس آن را تکه تکه کنید. جسیکای هشت ساله متوجه می شود که وقتی می تر‌سید، به کشیدن نفس عمیق کمک می کند.

آماندا 10 ساله فکر می کند که بچه ها باید با والدین یا مشاور مدرسه صحبت کنند. او گفت: “آنها راهی اختراع خواهند کرد تا به شما کمک کنند تا از آن عبور کنید.”

بتانی، 9 ساله، می‌خواهد بچه‌ها سرسخت باشند، بنابراین به او اجازه می‌دهیم حرف آخر را بزند: “تلاش کنید، دوباره تلاش کنید و هرگز تسلیم نشوید.” “تو تنها نیستی!”

منبع

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.